۱۳۹۲ آذر ۷, پنجشنبه

قرارداد

اون اوایل که برای اولین بار زندگی با هم رو داشتیم تجربه میکردیم، یه قراردادی بستیم که همچنان به قوت خودش باقیه هرچند گاهی هرکدوممون به فکر نقضش میفتیم. من از ظرف شستن متنفر بودم و همسر محترم از اتو کشیدن. قرار گذاشتیم همه ظرفهای خونه رو ایشون بشورن و همه اتوکشی ها هم با من. حالا البته نه اینکه هیچ کدوممون عاشق سهم کارمون باشیم، اما خوب بهتر بود از انجام چیزی که دوست نداشتیم. خوبی قراردادمون این بود که اون موقع توی خونه ماشین ظرفشویی داشتیم، پس خیلی ظرفی نبود برای شستن به جز قابلمه و ماهیتابه و یه سری چیزها که یا ازشون کم داشتیم و مرتب باید میشستیم یا اونهایی که نمیشد توی ماشین گذاشت. از طرف دیگه هم، توی سوئد اکثر سال باید لباس گرم یا حداکثر پاییزی میپوشیدیم که خودش موهبتی بود برای کم کردن اتوکشی. یادمه توی شش ماه اول قراردادمون من حتی یه تیکه لباس هم لازم نبود که اتو بزنم. خلاصه حالی میداد اون اوایل به هر دومون. عیش همسر عزیز از بین رفت وقتی خونه رو عوض کردیم و دیگه ماشین ظرفشویی در کار نبود. 

روز اولی که قرارداد رو بستیم، اومدیم محکم کاری کنیم و قرار گذاشتیم که قراردادمون به هم نمیخوره مگر با رضایت دوجانبه! مسلما شکی نیست که تا حالا هیچ وقت این رضایت دو جانبه به وجود نیومده. یه وقتهایی من شاکی بودم که لباس زیاد داشتیم واسه اتو و یه وقتهایی اون شاکی بوده که ظرفها همینطور پشت سر هم کثیف میشدن و ماشین ظرفشویی در کار نبوده. این وسطها، دورانی هم بود که به واسطه دوری، هر کدوممون مجبور بودیم که هر دو کار رو انجام بدیم. این دوری شاید از این لحاظ برای همسرم سودی نداشت اما من رو یه کم با ظرف شستن آشتی داد. 

درسته هنوز اونقدرها ظرف نمیشورم اما ابعاد پنهان این کار رو پیدا کردم. میتونم یه وقتهایی از شستن ظرف لذت ببرم: اون موقعی که انقدر ذهنم درگیره که توان تمرکز کردن روی کارهام رو ندارم یا وقتی توی حل یه مسئله پیچیده گیر افتادم و ذهنم دنبال یه راه فرار میگرده، ظرف شستن میتونه عامل تسکین دهنده باشه. کلا به نظرم، این بُعد پنهان ظرف شستن هم به رابطه عمیق من با آب برمیگرده، تا چند وقت پیش دوش گرفتن و شنا کردن بود که به دادم میرسید و این روزها گاهی ظرف شستن هم داره منافع پنهانش رو بهم نشون میده.    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر